جدول جو
جدول جو

معنی کنگ بنی - جستجوی لغت در جدول جو

کنگ بنی
زیرپایی، تشکچه، پوست تخت، هر چیز نرم و مناسب که بتوان
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ فَنْ نی)
دهی از دهستان بالاگریوه است که در بخش ملاوی شهرستان خرم آباد واقع است و 270 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ)
آنکه لنگ بندد:
سرو از جوش لاله و سنبل
لنگ بندی است زلف کاکل دار.
محمدسعید اشرف (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
دهی است جزء دهستان وسط بخش طالقان شهرستان تهران. دارای 277 تن سکنه. محصول آنجا غلات، سیب زمینی، میوه جات. شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
آنکه لنگ بندد: سرو از جوش لاله و سنبل لنگ بند است زلف کاکل دار. (محمد سعید اشرف آنند لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
اعتصام، تشبث، توسل
فرهنگ واژه مترادف متضاد
روستایی از دهستان چهاردانگه ی هزارجریب ساری
فرهنگ گویش مازندرانی
تحریک، بدگویی
فرهنگ گویش مازندرانی
دسته ای از دسته های عاشورا، مقابل سینه زن، که دو چوب یا دو
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع ولوپی قائم شهر، مرتعی در راستوپی سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی
هر نوع وسیله ای که به عنوان زیرانداز و برای نشستن از آن استفاده.، خزیدن با باسن، نشانی که از نشست بر جای ماند، حوزه ی نفوذ
فرهنگ گویش مازندرانی
از مناطق کوهستانی و ییلاقی شاه کوه و ساور استرآباد
فرهنگ گویش مازندرانی
مرتعی جنگلی کنار راه رویان به کجوردر محل به آن کفسن گویند
فرهنگ گویش مازندرانی
نام مرتعی واقع در منطقه ی آمل
فرهنگ گویش مازندرانی
پیش پا
فرهنگ گویش مازندرانی
آتش بس
دیکشنری اردو به فارسی